یکشنبه، مرداد ۱۱

مردم‌نگاری مراسم سمنوپزان در روستای قلعه

مقدمه
عید نوروز به عنوان یکی از اعیاد ملی ایرانیان همواره همراه با مراسم و آیین‌های مختلف است. نوروز علاوه بر دارا بودن مفاهیم طبیعی،‌ ريشه‌هاي مقدسي از اميد و بركت را نيز داراست. از مراسمی که ایرانیان با فرارسیدن نوروز توجه خاصی به آن نشان می‌دهند پخت غذاهایی است که برآمده از تجلی حیات انسان است. یکی از این غذاها سمنو است.
پژوهش‌های مختلف نشان می‌دهد که سمنو ریشه در ایران باستان داشته و نماد زایش و باروری گیاهان است. به بياني ديگر سمنو نمادي است از فراواني و برخاسته از قدرت و مبارزه با ضعف. به همین دلیل است که یکی از هفت سین‌های سفره‌ی عید سمنو می‌باشد.
اما آن‌چه که دراین نوشته‌ مد نظر ماست پخت سمنو به نیت خاصی است که هر از چندگاه مردم مبادرت به درست کردن آن می‌نمایند. مراسم اصلی سمنوپزان همیشه در فصل بهار بوده و اگر در فصول دیگر سال اقدام به درست کردن آن نمایند معمولاً با حجم کم و مراسمی فرعی به حساب می‌آید.
در استان کُردستان نیز که همیشه خاستگاه برگزاری آیین‌های کهن ایرانی بوده،‌ مراسم سمنوپزان با تفاوت‌هایی نسبت به دیگر استان‌های ایران برگزار می‌شود. این مراسم در اکثر شهرستان‌های استان به صورت محدود و در شهرهای بیجار و قروه به صورت گسترده انجام می‌پذیرد. دلیل این امر را نیز باید دینی کردن سمنوپزان در دوران اسلامی دانست که بیشتر همراه با آداب و اعتقادات اهل تشیع است. اما هم‌چنان که شواهد یاری می‌کند در دیگر شهرستان‌ها نیز هر از چندگاهی خانواده‌ها برای اجابت نذرشان مراسم سمنوپزان را البته با تفاوت‌های زیادی نسبت به دو شهر قید شده برپا می‌کنند.
در پژوهش حاضر،‌ روستای قعله از توابع قروه به عنوان نمونه‌ی موردی انتخاب شده است. در این روستا سالیان متمادی این رسم با حضور صدها نفر از معتقدان به آن با شور و حرارت خاصی برگزار می‌شود. برای انجام این مهم ما به سراغ یکی از سمنوپزان قدیمی این روستا رفته،‌که تحقیق حاضر حاصل تلاش‌های ایشان است.

1ـ تاریخچه‌ی مختصری از مراسم سمنوپزان
سمنو به عنوان یکی از خوراک‌های ایرانی، ‌ریشه در تاریخ کهن این مرز و بوم دارد و به مانند دیگر عناصر فرهنگی دارای پشتوانه‌ای از اعتقادات و آیین‌های مختلف است. دانستن تاریخچه‌ای از هر رسم فرهنگی ما را در درک هر بیشتر آن یاری می‌دهد. خوشبختانه در پیشینه‌ی تحقیقی این پژوهش، کارهای میدانی بسیاری از دیگر مناطق ایران به چشم می‌خورد که ما را در درک هر چه بیشتر این رسم کهن کمک می‌رساند. به همین دلیل و نیز امتناع از دوباره کاری،‌ در این قسمت از پژوهش حاضر، پیشنه‌ی سمنو در ایران باستان و نیز ایران اسلامی را با جرح و تعدیل و اضافاتی از نگارنده‌ی این سطور از نوشته‌ی خانم زهراشعربافچی‌زاده وام خواهیم گرفت.

1ـ1پیشینه‌ی سمنو در ایران باستان
چنان که در نوشته‌ها و گفته‌ها آمده است از گذشته‌های دور، آریایی‌های ساکن در فلات ایران، روز نخست از نوروز را به سرور و شادمانی سپری می‌کردند.فلسفه‌ی پیدایش نوروز هر چه که باشد مردم آن را فرخنده دانسته و به شادمانی و سرور برگزار می‌کنند. آن‌ها بر این باور بوده‌اند که در این ایام همه‌ی زمین از درد و رنج پیراسته شده است. آن‌ها خوانی گسترانیدند و هفت شیء مقدس و متبرک به خوش یمنی و مبارکی هفت یاور جاویدان (امشاسپندان) هرمزد، در آن نهادند. این رسم هر سال مایه‌ی سرور ایرانیان شد که در حقیقت یادگاری از روزگار شادکامی است.
تأثیر مادی و معنوی نوروز بر ارزش‌های گونه‌گون زندگی ایرانیان چنان بوده است که اگر چه بعضی روایت‌ها و تعابیر، این سنت را به سایر جاها نسبت می‌دهند، اما نتوانسته‌اند از نیروی آن بکاهند یا آن را ویژه‌ی خود سازند؛ چرا که هیچ سنتی به زیبایی و کهنسالی نوروز نیست و هیچ امری، وحدت ملّی را تا این پایه و مایه تقویت نمی‌کند، طوری که بلوکباشی در کتاب خود «نوروز جشن نوزایی و آفرینش» خاستگاه و بن‌مایه‌ی بسیاری از رفتارهای آرمانی ـ آیینی را در جشن و آداب نوروزی جستجو می کند و بیان می‌دارد «این رفتار‌های آرمانی ـ آیینی در گذر زمان دگرگونی یافته و در هر دوره و هر مکان صورت و معنای خود را با ساختار اجتماعی ـ فرهنگی جامعه‌های آن دوره و مکان تطبیق داده و در رهگذر این سازگاری چیزهایی از دست داده و چیزهایی تازه گرفته و به شکل کنونی درآمده است.» (بلوکباشی، نوروز جشن نوزایی و آفرینش،ص 11)
به طور کلی، در فرهنگ شادی‌آفرین ایرانی، شور نوروزی، چنان ژرف و زیباست که کوله باری از مهربانی، کوشش و صداقت و عشق به هم نوع را به همراه دارد و آن چنان که در «فلسفه هفت سین» آمده است: «بنا بر روایت‌های مذهب زرتشت، داستان سپندان یا هفت امشاسپند، الگوی هفت سین نوروز است و این اسطوره از همان زمان نشأت گرفته است؛ با اندک اختلافی می‌بینیم که در روزگار ما هم اشیایی که بر سر سفره نهاده می‌شود یادگار اندیشه‌های روزگار باستان است که در این جشن ایرانیان، انسان را به خداخواهی، توانایی و تواضع دعوت می‌کنند و آرمان‌خواهی و مردم‌گرایی در هر یک از این نهادها به روشنی به چشم می‌خورد.» (دادخواه، نوروز و فلسفه هفت سین، ص160)
همان‌طور که می‌دانیم هر کدام از سین‌های «هفت سین» نمادی مقدس و روحانی هستند که مایه‌ی جاودانگی، طراوت و شادابی و برکت زندگی تا سال دیگر و خوانی دیگرند؛ و اما سمنو در گذشته‌های دور و در ایران باستان، از جوانه‌های تازه رسیده‌ی گندم که تقدسی به وسعت تاریخ بشر دارد، تهیه می‌شده است و آن را نماد زایش و باروری گیاهان می‌دانستند و البته آن چیزی که حضورش مایه‌ی زندگی با برکت می‌شود؛ به بیانی دیگر نمادی می‌شود برای فراوانی و قدرت و مبارزه با ضعف. «آدمی در کشاکش زندگی خود و مبارزه با طبیعت می‌بایست نیرومند و قوی باشد. سمنو که آن را غذای «مرد آفرین» نیز گفته‌اند، بدون آن که هیچ شیرینی مضاعفی به آن افزوده شود، با جوانه‌ی گندم تهیه می‌شود و غذایی بسیار قوی و پر انرژی است.» (دادخواه ،نوروز و فلسفه هفت سین، ص162) و از آن‌جا که برای مقابله با قهر طبیعت و سختی‌ها، قدرت و توانایی، مهم‌ترین و لازم‌ترین عنصری است که می تواند ما را در برابر ناملایمات پوشش دهد. این نماد راستین در خوان نوروزی هدیه‌ای است به جامعه تا قدرت و استواری خویش را نگه‌داری و تا سال دیگر به نیکویی گذران کند.
پس دانستیم که، هر یک از حاضران خوان «هفت سین» بازتاب باورهای ایرانیان به ویژه امشاسپندان است. آناهید «الهه‌ی باروری» با آب باران «نیسان» که نشانه‌ی امشاسپند خرداد (هئورتات) است، نماینده‌ی این مناسبت می‌شود و آب سمنو که وجودش برای خوان نوروزی، ضروری است از نیسان که مظهر باروری است برگرفته می شود و چنان مقوی نیرومند قوای جنسی دانسته می‌شود که برخی آن را «نیروی رئیس خانواده» می‌خوانند؛ چرا که سمنو را فقط زنان تهیه می‌کنند و در هنگام طبخ، رسم چنان بوده که هیچ مرد بالغی حضور نداشته باشد و زنان، خواست‌ها و نیت‌هاشان را از الهه‌ی باروری و برکت (آناهید) خواستار می‌شوند.

1ـ2 پیشینه‌ی سمنو در دوران اسلامی
آیین‌های نوروزی، با فروکاست برخی شادی‌ها و خوان نوروزی، با افزایش برخی اقلام که نماد فرهنگی دینی و مذهبی است، منجر به پابرجایی آن تا امروز شده است و حتی در صورت درهم آمیختگی با فرهنگ‌های دیگر نیز، بسیاری خود را حفظ می‌کند.
در این دوران نیز ایرانیان مسلمان، نوروز را مانند نیاکان خود به جشن و سرور می‌گذراندند و در برگزاری آیین و مراسم و گستردن خوان پُر برکت نوروزی، هم‌چنان پافشاری داشتند.
بلوکباشی نیز در کتاب خود «نوروز جشن نوزایی و آفرینش» علاوه بر تأکید این مسئله مبنی بر اعتقاد و اصرار ایرانیان به وجود چنین خوانی، بیان می‌کند که این آداب و رسوم با توجه به ساختارهای اجتماعی ایرانیان به وجود چنین جشن و چنین خوانی، بیان می‌کند که این آداب و رسوم با توجه به ساختارهای اجتماعی در گذر زمانه، دچار دگرگونی بسیار می‌شود و جنبه‌های گونه‌گونی نیز از آن کاسته یا بر آن افزوده می‌شود. او بیان می‌کند: «در دوران اسلامی، به ویژه در دوره‌ی صفوی (از 907 تا 1148 ه.ق)، جشن و آیین نوروزی با برخی از آئین‌ها و آداب اسلامی در آمیخت و رنگ تازه و مفهوم دینی گرفت. برای اعتبار بخشیدن به رفتارهای مسلمانان در آیین‌های نوروزی و شرعی و روا دانستن آن‌ها مجموعه‌ای حدیث و روایت در چگونگی پیدایی نوروز و ارزش و اعتبار و تقدس آن نقل و گردآوری کردند. این حدیث‌ها و روایات، شأن و منزلت نوروز و آیین‌های مربوط به نوروز را در نزد شیعیان ایران بیش از پیش بالا برد و به آن‌ها اهمیت بخشید. بنا بر روایت‌های علمای شیعه، نوروز یک روز مقدس و الهی به شمار آمده است.» (بلوکباشی، نوروز جشن نوزایی و آفرینش، ص33) و پیرو آن آداب و رسوم و از جمله خوان نوروزی و آن‌چه در آن است، همه اهورایی و مقدس می‌شوند و رنگ و بوی مذهب به خود می‌گیرند؛ چنان که سمنو و شیرینی بی‌شکر افزوده‌اش در این دوران نشان از توجه و عنایت فاطمه زهرا (س) است به زنانی که نیت پخت و یا آرزویی در سر داشته‌اند. در حقیقت در این دوران، ورجاوند و فرشته‌ی آب‌ها و زندگی و کسی که پناهگاه فکری و روحانی زنان حاضر بر سر دیگر سمنو می‌شود، فاطمه زهرا (س) (زهرا= زهره، نیز نام سیاره ونوس/ آناهید) هموکه مهریه اش، آب‌های زمین است و شیرینی سمنو از اثر انگشت اوست و اگر لطف و مهربانی‌اش شامل حال زنان حاضر شود و آن‌ها در آینده ای نزدیک به آرزوهایشان برسند، این اثر انگشت را بر دیگ خواهند دید.
و امروز، ایرانیان شیعه بنا بر رسم دیرینه‌ی نیاکان خویش و سنت‌های دینی خود، روز نخست از فروردین را مقدس و ارزشمند می‌شمارند و آداب آن را از جمله گستردن خوان نوروزی را با فرهنگ اسلامی ـ ایرانی، آمیخته برگزار می‌کنند و هنوز سمنو یکی از «سین»‌های ارزشمند سفره‌ی هفت سین به شمار می‌رود که با آداب ویژه‌ی خود به سفره می‌نشیند و مایه‌ی برکت و زندگی تا سال دیگر و خوانی دیگر می‌شود.


مراسم سمنوپزان در روستای قلعه
روستای قلعه از توابع شهرستان قروه است که در تقسیمات کشوری جزء استان کُردستان محسوب می‌شود. جمعیت این روستا بالغ بر 1500 خانوار است. زبان آن‌ها کُردی است و به گویش اورامی که مقداری تغییر یافته صحبت می‌کنند. ظاهراً در زمان سلاطین قدیم مردمان این روستا از منطقه‌ی اورامانات کوچ داده شده و به مرور زمان به مذهب تشیع گرویده‌اند.
امسال در تمام روستا فقط سکینه خانم است که مراسم سمنوپزان را برپا کرده. ایشان 51 سال سن دارند و در همین روستا به دنیا آمده‌اند. به گفته‌ی خودشان 21 سال است که مرتب مراسم سمنوپزان را برگزار کرده و بنا دارد تا عمرشان به دنیا باقی‌ست این کار را ادامه دهند.
این مراسم معمولاً در 15 روز انجام می‌گیرد. اهالی معتقدند که سمنو مهریه‌ی فاطمه‌ی زهرا(س) است. در اصل این مراسمْ مراسمی زنانه است و مردان حدالمقدور از آن دور نگه داشته می‌شوند. به گفته‌ی اهالی این مراسم نوعی عروسی و پایکوبی است. زنان دور سمنو جمع می‌شوند، ‌هلهله می‌کنند و می‌رقصند. اما در حال حاضر در کمتر مراسمی این نوع بزن و بکوب دیده می‌شود. یکی از خانم‌ها بر این نظر بود که در سال‌های اخیر در ایران این مراسمِ شادی و سور بیشتر تبدیل به مراسم دعا و روضه شده و کمتر در آن به پایکوبی پرداخته می‌شود.
مراسم امسال (1388) در چهارده روز برگزار شد که ما تنها در سه روز آخر که روزهای اصلی برگزاری مراسم و گردهم‌آیی مردم بود حضور یافتیم؛ اما طی مصاحبه‌های انجام شده گزارشی از یازده‌ روز قبل آن را نیز به صورت مختصر در ابتدا آورده‌ایم.

روز اول: بیست و هشتم فروردین ماه
برای تهیه‌ی سمنو به مقداری که سکینه خانم در نظر داشته، 35 کیلو گندم لازم است. این گندم‌ها باید بهاره بوده و در تهیه‌ی آن دقت کرد که هیچ‌کدام شکسته و ناقص نباشد. دانه‌های گندم ناقص و شکسته را سوا کرده و بقیه را در دو تشت بزرگ می‌ریزند. گندم‌های آماده را باید هفت‌بار بشویند تا تمییز شوند. بعداز شستن گندم‌ها، آن‌ها را در همان دو تشت ذکر شده قرار داده و روی‌شان آب می‌ریزند. در کنار تشت‌های گندم، شمع، آینه و قرآن نیز قرار می‌دهند. شب همان روز به صورت مرتب در کنار گندمِ آب شده نماز می‌خوانند و دعا می‌کنند.

روز دوم، سوم و چهارم (بیست و نهم، سی‌ام و سی‌ و یکم فروردین ‌ماه)
گندم‌ها را که یک شبانه روز است خیس خورده‌اند از داخل تشت‌ها بیرون آورده و روی سه سفره‌ی نخی که پهن شدهْ‌ آماده‌اند به مقدار مساوی ریخته و کناره‌های هر سفره‌ای را هم‌می‌آورند. گندم‌ها باید سه شبانه روز در همین وضع قرار گیرند تا جوانه بزنند. در این مدت هر روز به گندم‌ها آب داده می‌شود.

روز پنجم، ششم و هفتم (یکم، دوم و سوم اردیبهشت ماه)
بعد از سه روز قرار گرفتن گندم‌ها در سفره‌‌های نخی که کناره‌های آن نیز روی گندم قرار گرفته و به صورت بقچه درآمده، باید سفره‌ی بزرگ‌تری را تهیه کرد تا گندم‌های سه سفره‌ی دیگر را روی آن خالی نمود.
گندم‌ها که حالا دارای ریسه‌های زیادی شده‌اند باید توسط دست از هم سوا شوند. بعد از انجام این کار،‌ آن‌ها را در دوازده مجمعه به نیت دوازده امام ریخته و دوازده سفره‌ی نخی را روی آن‌ها می‌اندازند.
گندم‌ها باید تا سه روز به همین منوال قرار گیرند. به مانند مرحله‌ی قبل باید هر روزه به گندم‌ها آب داده شود.

روز هشتم، نهم و دهم (چهارم، پنجم و ششم اردیبهشت ماه)
در هشتمین روز تهیه‌ی سمنو، گندم‌ها سبز شده و بالا آمده‌اند. سفره‌ی روی گندم‌ها را برداشته و تا سه روز، هر روز یک بار مجمعه‌ها را پُر آب کرده به صورتی که دانه‌ی گندم‌ها داخل آب شناور شوند. این کار به خاطر جلوگیری از گندیدن گندم‌هاست. بعد سیرآب شدن جوانه‌های گندم، مجمعه را کج کرده تا آب آن‌ها خالی شود.
همان‌طور که گفته شد این مرحله نیز سه روز به طول می‌انجامد و تهیه‌ی سمنو وارد مرحله‌ی اصلی یعنی پخت آن می‌شود. در طی این روزها سکینه خانم تنها نبوده و اهالی روستا مرتب به سمنو سر زده و در آب دادن آن کمک می‌کنند.

روز یازدهم (هفتم اردیبهشت ماه)
کارهای این روز معمولاً صبح انجام می‌شود ولی امسال متأسفانه به دلیل قطع شدن آب در طول روز، ‌انجام آن به ساعت 17 موکول شد. زنان زیادی در خانه‌ی میزبان جمع می‌شوند که با شربت و شیرینی و چای ازشان پذیرایی می‌شود. در کنار این پذیرایی که میزبان آن را به عمل می‌آورد خود مردم هم که معمولاً دست خالی نمی‌آیند چیزهایی برای خوردن می‌آوردند که در میان جمع تقسیم می‌شود. در این روز خانم مداحی که به مراسم دعوت شده اول حدیث کساء می‌خواند، بعد زیارت‌نامه‌ی فاطمه‌ی زهرا و پس از آن دعای صاحب‌الزمان و در آخر دعای توسل. در هنگام خواندن دعاها همه رو به قبله هستند. در آخرِ دعا به احترام صاحب‌الزمان همگی سر پا می‌ایستند. در پایان مراسم این روز یکی از سمنوها را در میان جمع می‌گردانند و خانم‌ها دست روی آن می‌کشند و صلوات می‌دهند.
در این ساعت گندم‌ها را که بالا آمده‌اند روی زمین پخش کرده تا آبکش شوند. بعد از آبکش شدن سمنوها آن‌ها را با چاقو و دست سوا می‌کنند. سمنوهای وا شده را به وسیله‌ی چرخ سبزی خُرد‌کنی ،‌ چرخ کرده و تفاله‌ی سمنو را هفت بار می‌شویند. آب به دست آمده را از صافی رد کرده و تفاله‌ی آن را جدا می‌سازند. مردم روستا معتقدند که اگر مقداری از این تفاله را در جیب، ‌داخل ماشین و سر در خانه یا طویله بگذارند باعث رزق و روزی شده و برکت می‌آورد. اعظم تفاله‌ی سمنوی امسال توسط دو کشاورز مرد، ‌جهت تبرک برده شد. آن‌ها تفاله‌ها را به نیت داشتن محصول خوب در خاک کشاورزی مخلوط می‌کنند.
شیره‌ی به دست آمده را با 85 کیلو آرد مخلوط می‌کنند. صاف کردن آرد و مخلوط کردنش با آب سمنو وظیفه‌ی دخترخانم‌هاست. سکینه خانم دلیل آن را نامزد بودن حضرت فاطمه(س) در هنگام درست کردن سمنو می‌داند.
آرد مخلوط شده با آب سمنو را با دست صاف کرده و آن را داخل دو دیگ مسی بزرگ می‌ریزند. تمام این کارها به صورت جمعی انجام می‌شود به صورتی که دست‌های متعددی برای بردن ثواب توی دیگ می‌رود.
امسال نیز مانند چند سال گذشته حجم زیاد سمنو باعث شد تا از دو دیگ استفاده شود. خانم‌های مسن روستا بازگو می‌کنند که در گذشته هفت ـ هشت خانواده با هم و به صورت مشترک سمنو می‌پختند و تعداد دیگ‌ها به ده تا هم می‌رسیده است.
بعد از این‌که دو دیگ مسی از سمنوی آماده‌ شده پُر شد، زیر اجاق‌ها را روشن می‌کنند. در اوایل کار هیچ مردی حتی صاحب‌خانه نیز نباید به اتاقی که سمنو در آن می‌پزد برود، اما بعداز چند ساعتی مردها نیز که معمولاً حضور ندارند می‌توانند سری به سمنو بزنند. در اولین ساعت پخت سمنو باید مرتباً هم‌زده شود تا ته نگیرد. هم‌زدن سمنو در ساعت‌های اولیه مختص به فرد خاصی نیست و هر کس نذری ـ ‌نیازی داشته باشد در هم زدن سمنو کمک کرده و نیاز خود را زیر لب زمزمه می‌کند. برای به هم زدن سمنو از کف‌گیر بزرگی که دسته‌ی چوبی داشت استفاده می‌کردند.

روز دوازده‌هم (هشتم اردیبهشت ماه)
خانه‌ی سکینه خانم شلوغ بوده و مرتب عده‌ای می‌آیند و می‌روند. در طول چهار روز آخر این مراسم هیچ‌گاه درب خانه بسته نمی‌شود و آمدن خانم‌ها جهت دعا خواندن و نذر و نیاز در کنار سمنو حتی در نصفه‌های شب نیز اتفاق می‌افتد.
مداح که وسایل پخش صدا را نیز با خود دارد در کنار سمنو حضور پیدا می‌کند و با صدای گرم و دلنشین خود مردم را به دعا خواندن ترغیب می‌نماید. خانم مداح دعا می‌خواند و دیگر خانم‌ها با صدای بلند تکرار کرده و دست‌های خود را به حالت نیاز به سوی آسمان بلند می‌کنند.
بعضی از خانم‌ها دستمال یا روسریی را به دسته‌‌های دیگ هفت بار گره می‌زنند. این گره‌ها بعد از پایان مراسم توسط خود آن‌ها باز می‌شود. آن‌ها معتقدند این کار به خاطر قدرت مشکل‌گشایی مراسم سمنوپزان است.
در کنار دیگ‌های سمنو همیشه آینه، قرآن و شمع‌های روشن حضور دارند. مردم از هم‌اکنون اشیایی را برای تبرک آماده کرده‌اند تا روی سمنو بگذارند. آن‌ها معتقدند شمع‌هایی را که روشن می‌کنند بعد از تمام شدن، موم آن شکل‌هایی را به خود می‌گیرد که معنادار است. اگر شکل اَسب باشد به معنای اَسب حضرت ابوالفضل است؛ خرگوش بد یمن است و روباه شرافت دارد. گوسفند نشانه‌ی حضرت ابراهیم است و بارگاه و مقبره نیز نشانه‌ی خوبی است.
در هنگام غروب خورشید مداح وسایل‌اش را جمع می کند و دیگر خانم‌ها نیز به خانه‌هایشان برمی‌گردند. بعد از شام حدود ساعت 22 بود که مردم به همراه خانم مداح دو باره به اتاق سمنو رفته و دعا خواندن و نذر و نیاز را از سر گرفتند.
با وجود این‌که اعتقاد بر این است که این مراسم به یاد بود عروسی حضرت فاطمه(س) است اما خانم‌ها به توصیه‌ی مداح برای بردن ثواب بیشتر سینه‌زنی کردند.
در طول این مراسم هر روز و هر شب دعای توسل خوانده می‌شود. خانم‌ها معمولاً دو رکعت نماز در کنار دیگ‌های سمنو می‌خوانند. رسم است که مهمان‌ها بدون هدیه‌ای برای مراسم نمی‌آیند، این کار به احترام فاطمه‌ی زهرا(س) انجام می‌گیرد. مهمان‌ها دعا می‌خوانند و شمع‌های متعددی روشن می‌کنند. می‌توان گفت در طول این مراسم مخصوصاً سه روز آخر هیچ‌گاه شمع‌ها خاموش نمی‌شوند. آینه‌ای به دیوار زده می‌شود که تا آخر مراسم آن را بر نمی‌دارند. خانم‌های مهمان بعد این که هدیه‌های خود را کنار سمنو گذاشتند که معمولاً شامل پول، ‌شمع،‌ نقل و نبات و ... می‌شود، دو رکعت نماز حاجات می‌خوانند و بعد دو رکعت نمار برای هدیه به فاطمه‌ی زهرا(س).
بعد از رفتن مهمان‌ها سکینه خانم، شوهرشان و نگارنده‌، نخود و لوبیا و دیگر محتویات آش نذری روز بعد را که توسط سکینه خانم و دیگر خانم‌ها شسته شده بود داخل دیگ بزرگی ریختیم.
به کمک دیگر همسایه‌ها و کسانی که خود مایل به همکاری بودند سبزی خوردن و نان و پنیر نیز در نایلون‌های متعددی بسته‌بندی شد، که فردا هنگام صرف آش به مراجعین داده می‌شود. دادن آش رشته جزء مراسم نیست و بیشتر هدیه‌ای است به فاطمه‌ی زهرا(س)؛ به همین خاطر مهمان‌های این روز باید دعوت شده باشند.

روز سیزدهم (نهم اردیبهشت ماه)
آتش زیر دیگ سمنو هم‌چنان روشن و آش نذری نیز نزدیک آماده شدن است.
قبل از صرف نهار خانم مداح با میکروفونی که همراه خودشان آورده شروع به خواندن دعاهای مختلف می‌کند. همه‌ی مردم رو به قبله می‌ایستند و دعاهای مداح را تکرار می‌کنند درآخر با گریه و زاری دعاهای شخصی‌شان را می‌خوانند.
در طی مراسم و در سه روز آخر، سکینه خانم پارچه‌ی قرمز رنگی را که نشانه‌ی نامزدی فاطمه‌ی زهرا(س) است در میان جمع گردانده و بر سر دخترخانم‌های مجرد می‌کشد. نیت از این کار ازدواج هر چه زودتر این دخترخانم‌هاست.
داخل اتاق‌های متعدد خانه سفره‌ی نهار پهن کرده و کاسه و نمکدان و پارچ آب و لیوان و نان آماده است. صد‌ها نفر به نهار دعوت شده‌اند که بسیاری از آن‌ها ظرف‌هایی هم باخودشان برای بردن آش به خانه آورده‌اند.
روی سفره‌ی نهار هم‌چنان شمع‌ها حضور دارند. همراه با دادن کاسه‌های آش، نان و سبزی و پنیر را که شب قبل آماده کرده‌اند نیز به مردم داده‌ می‌شود. عده‌ای همان‌جا سبزی و پنیر را می‌خورند و عده‌ای آن را به عنوان تبرک به خانه‌هایشان می‌برند. لازم است ذکر شود که در این مراسم اهل تسنن نیز حضور دارند و همراه دیگران به عبادت و دعا مشغول می‌شوند.
خانم‌های مهمان با اشتیاق و شور فراوان نهار را صرف می‌کنند و برای مردان خانه نیز ظرفی را پُر از آش می‌کنند و همراه خود می‌برند.
بعد از صرف نهار به کمک خود مهمان‌ها دیگ آش و ظرف‌های غذا شسته می‌شود و برای استراحت به خانه‌هایشان می‌روند.
حوالی عصر با نزدیک شدن به اتمام پخت سمنو (بیست دقیقه قبل آن) یک کاسه روغن به سمنو اظافه می‌کنند. روغن سمنو را خوش رنگ و حنایی می‌کند.
بعد از بهم زدن روغن آخرین مرحله اضافه کردن 8 کیلو بادام است. این بادام ها هفت بار پخته شده‌اند؛ به این صورت که بادام‌ها را در دیگ پُر از آب ریخته و روی اجاق می‌گذارند. بعد از به جوش آمدن آب دیگ را پایین آورده و آب را خالی می‌کنند و بار دیگر همین کار را انجام می‌دهند. پختن بادام‌ها به طریقی که گفته شد هفت بار انجام می‌شود. بادام‌ها مشکل‌گشا هستد و اگر در هنگام تقسیم سمنو در ظرف هر کسی بادام بیفتد به این معناست که نذر او برآورده می‌شود. هر کدام از خانم‌ها در ریختن هر چه بیشتر بادام تعجیل می‌کنند.
بعد از ریختن بادام در سمنو، سکینه خانم همراه چند نفر دیگر مقداری از سمنو را با دست روی لبه‌های دیگ می‌مالند. بعد پارچه‌ای قرمز رنگ (سرپوش عروس) که تمام سطح دیگ را بپوشانند روی آن پهن می‌کنند و با دست محکم آن را کشیده و با پارچه یا روسری به دور دیگ می‌بندند.
اشیاء نذری که شامل پارچه،‌ روسری، شکلات، لباس بچه و دیگر اقلام می‌شود را روی پارچه‌ی قرمز می‌گذارند. هم‌چنین یکی از خانم‌ها ظرف آبی برداشته و دیگران در آن سکه می‌گذارند. ظرف آبِ پُر از سکه همراه با آینه و قرآن نیز روی سمنو گذاشته می‌شود. شمع‌ها هم‌چنان روشن است. همه صلوات می‌فرستند و از اتاق سمنو بیرون می‌آیند. تا روز بعد هیچ کس حق آمدن به اتاق را ندارد.

روز چهاردهم (دهم اردیبهشت‌ ماه)
حدود ساعت 9 صبح عده‌ی زیادی از خانم‌ها به خانه‌ی سکینه خانم می‌آیند تا باز شدن سر سمنو را ببینند. خانم مداح برای دعا خواندن می‌آید و شور عجیبی برقرار می‌شود. بعد از خواندن دعا و زیارت‌نامه‌ها مردم اشیائی را که روی سمنو گذاشته‌اند برمی‌دارند. رسم بر این است که این کار را صاحب مراسم انجام دهد و یا خود ایشان به کسی اجازه دهد که این کار را نجام دهد. این بار سکینه خانم این افتخار را نسیب زنی کرده که بچه‌دار نمی‌شود. همگی با حالتی گریه‌آلود برای آن زن دعا می‌کنند.
سکینه خانم بغض‌اش می‌ترکد و با صدای لرزانی می‌گوید: «میمانه‌که‌م خوه‌ش ئامای» همه‌ی خانم‌ها جمع می‌شوند تا ببینند نذر قبول افتاده یانه؟! اگر شکلی روی سمنو افتاده باشد به معنای قبولی این مراسم است. همگی با دقت نگاه می‌کنند. سکینه خانم جای چند پنجه را تشخیص می‌دهد. دیگری نام علی(ع) را در کناره‌های دیگ می‌بیند. بعضی‌ها اسم الله را رؤیت می‌کنند. صلوات‌های زیادی فرستاده می‌شود. همگی دسته‌ی کف‌گیر را می‌گیرند و سمنو را به هم می‌زنند. تعداد دست‌هایی که دسته را گرفته آن‌قدر زیاد است که نمی‌شود تشخیص داد دسته را گرفته‌اند یا دست همدیگر را.
مردم ظرف‌هایی را برای بردن سمنو می‌آورند که سکینه خانم در آن مقداری سمنو می‌ریزد. به گفته‌ی خود سکینه خانم تا ماه‌ها بعد این مراسم باز مردم جهت دریافت سمنو به ایشان مراجعه می‌کنند به همین خاطر است که سکینه خانم مقدار قابل توجهی را در ظرف بزرگی ریخته و کنار می‌گذارد.
مراسم در این‌جا به پایان می‌رسد و سکینه خانم فرصتی پیدا می‌کند تا بعد از چهارده روز استراحت کند. ایشان 21 سال است که این مراسم را برگزار می‌کنند که تنها 9 سال آخر مورد قبول واقع شده است.

مستجاب شدن دعا و نذری
خانم‌هایی که به مراسم می‌آیند معتقد هستند که اگر ایمان قوی داشته باشند و به مراسم سمنوپزان باور بیاورند حضرت فاطمه(س) آن‌ها را ناامید نکرده و جواب دعاهایشان را می‌دهد. در این‌جا به گوشه‌ای از مستجاب شدن این دعاها از زبان اهالی روستا اشاره می‌کنیم.
3ـ1 شوهر سکینه خانم تعریف می‌کند که چند سال پیش در ایام مراسم سمنوپزان، شبی سکینه خانم را در حال گریه کردن و جیغ زدن در خواب می‌بیند. وقتی او را بیدار می‌کند،‌ سکینه خانم دستهایش را بسته بود. سکینه خانم اظهار می‌کند که امام زمان، حضرت علی(ع) و فاطمه‌ی زهرا(س) در خوابش بوده‌اند و چیزی در دستش گذاشته‌اند. وقتی شوهر سکینه خانم دست خانم‌اش را باز می‌کند دو قطعه پارچه‌ی سبز رنگ می‌بیند که روی آن قنوت و دعا نوشته شده است. (اطلاع‌رسان: عزیز عبدالملکی)
3ـ2 خانم سهیلا فعله‌گری ساکن تهران که 16 سال بچه‌دار نشده بود در ایام برگزاری مراسم سمنوپزان نزد سکینه خانم مراجعت کرده و مشکل خود را با او در میان می‌نهد. به توصیه‌ی ایشان سهیلا خانم از فاطمه‌ی زهرا(س) درخواست حل مشکل‌اش را می‌کند. بعد از دو ماه که به تهران مراجعت می‌نمایند حامله شده و هم‌اکنون دارای دختری دو ماهه است به نام کوثر. ایشان دیگی به مراسم سمنو اهدا کرده که امسال از آن جهت پخت سمنو استفاده شد. (اطلاع رسان: سکینه فعله‌گری)
3ـ3 فرشته خانم ناراحتی قلبی داشته و دکترها دست رد به سینه‌اش گذاشته بودند. ایشان 15 روز به صورت مداوم بر سر سمنو حاضر شده و با خواندن قرآن، شمع روشن کردن، و راز و نیاز خواستار شفای بیماری‌اش شده بود. بعد از مراسم هنگام مراجعت به پزشک متوجه می‌شود که بیماری‌اش رفع شده و مشکلی ندارند. (اطلاع رسان: سکینه فعله‌گری)
3ـ4 چند سال پیش دخترخانمی به نام خدیجه نزد سکینه خانم آمده و مشکل خود را مبنی بر این‌که از سن ازدواج گذشته و خواستگار ندارد مطرح می‌کند. سکینه خانم پارچه‌ی قرمز رنگ را بر سرش انداخته و به او توصیه می‌کند که به سمنو و این مراسم ایمان داشته باشد. مدتی بعد ایشان با آقا پسری دانشجو ازدواج می‌نماید. (اطلاع‌رسان سکینه فعله‌گری)
3ـ5 دختر خانم سلطانی سرطان داشته و هر روز حال ایشان بدتر می‌شد. کار به جایی رسیده بود که در تهران تحت شیمی درمانی قرار می‌گیرد. بعد از سه جلسه شیمی درمانی ایشان به مدت چند روز مرخصی گرفته و به روستای قلعه نزد سکینه خانم می‌آید. مردم که از جریان باخبر می‌شوند طی مراسم برایشان خالصانه دعا می‌کنند. سکینه خانم دختر را به دیگ می‌بندند و چند روز مرتب برایش دعا می‌خواند. بعد از مراجعت به تهران، ‌پزشکِ ایشان اظهار می‌کند که تنها معجره می‌تواند بیماری را این‌گونه شفا دهد. (اطلاع رسان: سکینه فلعه‌گری)
3ـ6 نرگس خانم چندین سال بچه‌دار نمی‌شد. ایشان صبح زود ساعت 5 به خانه‌ی سکینه خانم آمده و اظهار می‌دارد که می‌خواهد کنار سمنو نماز حضرت فاطمه(س) که نمازی طولانی است را بخواند. صبح مردم پشت در منتظر می‌مانند که نماز ایشان تمام شود. ناگهان نرگس خانم جیغ کشیده بیرون می‌آید. او خانم سفید پوشی را دیده بود که بر سمنو دست کشیده و ناگهان غیب می‌شود. ایشان هم‌اکنون دو پسر دارد و هر ساله یک کیلو بادام به سمنو اهدا می‌کند.
امیر صادقی