پنجشنبه، دی ۸

برخی از اسطوره‌های رومی و یونانی












سیرن‌ها Sirens : در اساطیر یونانی، ‌سیرن‌ها سه پری دریایی‌اند که معمولا با سر زن و بدن پرنده مجسم می‌شوند. آنها در جزیره‌ای که صخره‌ای خطرناک آن را احاطه کرده بود زندگی می‌کردند، ‌و با آواز دلفریب خود کشتی‌بانان را به جانب جزیره می‌کشیدند،‌ کشتی ها به صخره برخورد می‌کردند و غرق می‌شدند.
مدوز Meduse :‌ در اساطیر یونان، زنی که در آغاز روی و موی بس زیبایی داشت، ‌اما بر اثر اهانتی که به مینرو – الهه‌ی خرد – روا داشت، ‌گیسوان او مبدل به مارهایی چند شد و چشمانش خاصیتی یافت که به هر کس نگاه می‌کرد تبدیل به سنگ می‌شد. پهلوانی پرسه نام، مدوز را کشت و سر بریده‌اش را در جنگ‌ها با خود می‌برد و به دشمنانش نشان می‌داد و آنها را به سنگ تبدیل می‌کرد.
پوسیدون Poeidon : در اساطیر یونان، پوسیدون ایزد آبها، ‌زمین لرزه‌ها و اسب‌ها بود و همچنین برادر زئوس است.
فائتون Phaeton: ‌فرزند خدای آفتاب. او یک روز اجازه گرفت که گردونه‌ی خورشید را براند ولی از بی‌تجربگی‌اش نزدیک بود که سراسر گیتی را یه آتش بکشاند. ژوپیتر بر او خشم گرفت و او را با صاعقه کشت.
نیوبه Niobe : ‌زن آمفیون،‌پادشاه تب که هفت پسر و هفت دختر داشت. چون لاتن Laton ،‌مادر آپولون و دیان، را ‌از اینکه دو فرزند دارد ریشخند کرد، ‌این دو همه‌ی فرزندان نیوبه را به تیر کشتند و نیوبه از فرط اندوه به صخره‌ای مبدل گشت.
لدا Leda : ‌زن تندرا Tyndera ، ‌شاه افسانه‌ای اسپارت، ‌که ژوپیتر خدای خدایان به صورت قویی درآمد با او درآمیخت.
ژونن Junon : ‌زن ژوپیتر و الهه‌ی زناشویی. او را مغرور، غیور و کینه‌توز توصیف کرده‌اند.
ژانوس janus:‌ شاه افسانه‌ای لاسیوم که ساتورن، ‌خدای کشاورزی، ‌موهبت علم به گذشته و آینده بدو داد. در روم باستان پرستشگاهی به ژانوس منسوب بود که درهایش به هنگام صلح بسته و به هنگام جنگ باز می‌شد .
باکانت Bacchante:‌ کاهنه‌ی پرستشگاه باکوس، ‌خدای شراب. باکانت‌ها در جشن باکوس رقص‌کنان می‌دویدند و فریادهای ناموزون برمی‌آوردند.
اوریدیس Eurydice :‌ زن اورفه Orpfee ،‌که در همان روز عروسی به نیش مار جان سپرد، ‌و اورفه که نوازنده‌ی شگرفی بود به زیر زمین در قلمرو مردگان رفت و با نواهای دل‌انگیز خود خدایان آن جهانی را بر سر لطف آورد و آنان زنش را به او پس دادند، ‌به شرط آنکه تا به جهان روشنایی پا نگذاشته است، ‌پشت سر خود را نگاه نکند. اورفه خودداری نتوانست و نگاه کرد و زنش را برای همیشه از دست داد.
پروته Protee : فرزند نپتون ،‌خدای دریا ‌که پدرش استعداد پیشگوی بدو داده بود، ‌اما او برای فرار از دست کسانی که از او پیشگویی می‌خواستند مدام شکل عوض می‌کرد.



تیتان Titan : ‌تیتان‌ها پسران زمین و آسمان‌اند که بر ضد خدایان شوریدند و هنگامی که می‌خواستند به آسمان هجوم برند ژوپیتر به صاعقه آنها را کشت.
پرومته Promethe: ‌پسر یکی از تیتان‌ها که آدمی را از گل و لای پدید آورد و برای آنکه به او جان دهد آتش را از آسمان دزدید. ژوپیتر او را بر کوه قفقاز به بند کشید و کرکسی را مامور ساخت که پیوسته جگر او را بخورد .
گورگون Gorgone : ماده غول افسانه‌ای که به جای مو، انبوهی از مارها بر سرش چنبر زده‌اند.
ژودیت Judith : ‌دختری یهودی که در روزگار باستان برای نجات شهر خود سردار دشمن را با وعده‌ی وصال فریفت و شبانه او را سر برید.
بلون Bellone : ‌نام خدای جنگ نزد رومیان.
کارون Caron : ‌کرجی‌بان دیار مردگان در اساطیر یونانی که روح مرده‌ها را از رود استیکس Styx می‌گذراند و به ساحل دیگر می‌رساند.
پولیفم Polypheme : ‌غول یک چشم، ‌فرزند نپتون که اولیس و همراهانش را در غار خود نگه داشت و اولیس همان یک چشم او را کور کرد.
سیکلوپ Cyclope :‌غول‌های افسانه‌ای که تنها یک چشم در وسط پیشانی دارند .
شمشون :‌ داور بنی اسرائیل. ‌زور خارق العاده ای داشت که مایه‌ی وحشت دشمنان بود . "دلیله" که معشوق او بود، ‌موهای سرش را که مایه‌ی قدرت او بود برید و او را به دشمن سپرد.
هرکول Hercule: ‌نیمه خدای روم باستان. ‌پسر ژوپیتر.‌ دارای قامت و نیروی فوق العاده که به او دوازده هنرنمایی بزرگ نسبت داده‌اند.
اومفال Omphale:‌ شهبانوی لیدی که با هرکول ازدواج کرد، ‌اما قبلا وادارش کرد که مانند زنان دوک بریسد.
فون Faune : نیمه خدای دشت و کشت نزد رومیان باستان، ‌با تنی پشمالو، ‌دو شاخ کوچک بر سر و دو پای سم دار مانند بز.
ساتیر Satyre: ‌نیمه خدای یونانی از همراهان باکوس خدای شراب. آنان با پاهایی به هیات بز تصویر می‌شوند.
مینوتور Minotaure:‌غول افسانه‌ای که نیمی آدمی و نیمی گاونر بود و آتنیان هر سال چند نوجوان به او باج می‌دادند.
ایفیژنی Iphigenie : ‌دختر آگامنون، ‌فرمانده‌ی سپاه یونانی که به محاصره‌ی شهر تروا رفتند. پدرش نذر کرد اگر باد موافق برای این لشکر دریایی بوزد او را در راه خدایان قربانی کند.
تزه Thesee: ‌پهلوان یونانی نیمه افسانه‌ای که در زناشویی دوم، فدر Phedre را به زنی گرفت. اما فدر به پسر تزه که هیپولیت نام داشت دل باخت و او را به خود خواند. هیپولیت اجابت نکرد و فدر پیش تزه از او شکایت کرد که خواسته بدو دست درازی کند.
زئوس Zeus : یکی از خدایان یونانی که او را به شکل مردی با پیشانی فراخ و ریش انبوه حلقه حلقه تصویر می‌کردند و باد و باران را در اختیار او می‌دانستند، ‌خدای عقل و عدالت نیز خوانده شده، در فارسی زاوش و زورش نیز گفته‌اند و بیشتر به معنی ستاره‌ی مشتری استعمال شده. خدای خدایان . برابر با ژوپیتر در اساطیر رومی .
ونوس Venus :‌ ربه النوع عشق و زیبایی در نزد رومی‌ها و یونانی‌ها .

4 پيام:

 

Anonymous ناشناس نوشته:

ممنون. خیلی از این مطلبت استفاده کردم و برام جالب بود. فقط نفهمیدم منبعی که از اونجا این اطلاعات رو دادی چی بوده. آخه می دونی که حرف و حدیث سر اسطوره ها زیاده. لینکش رو می ذارم تو وبلاگم.

۵:۳۴ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس نوشته:

va man az an hame venos ra dost tar daram...nemidonam chera...bad jori hesesh mikonam....ye joraii khode khode zane! na?!!

۱۰:۳۷ بعدازظهر  
Blogger Mina نوشته:

و من را از کدامین خدای نسب به ارث رسیده است که این چنین چون دریایی طوفانی در گوشه ای آرام نمیگیرم....خدایان به من بگویید مرا از کدامین اسطوره فرا خوانده اند؟

۹:۴۶ قبل‌ازظهر  
Anonymous poya نوشته:

سلام پس اسكانديناوي چي شد!!!
بذار من يه كم بگم : .....
در استوره ایرانی نخست اسمان افریده شد و بعدن زمین.اما در استوره اسکاندیناوی ابتدا زمین به وجود امد و نقشه اسمان ها بعدن کشیده شد.گاوی که سنگ های یخی را می لیسید از موجودات نخستین بود.در استوره ایرانی هم گاو یکتا افریده نخستین جانور بود.از میان سنگ ها انسان به وجود امد.این انسان بوری نام داشت.انسان اولیه در استوره ایرانی ،کیومرث بود.بوری صاحب پسری به نام بور شد و بور با یک غول -زن ازدواج کرد که اودین ثمره ان بود.اودین ،غول یخی -یمیر - را کشت و از جمجمه او اسمان را پدید اورد ،خون او دریا شد و استخوان ها صخره و مغز او ابر .اودین برای به دست اوردن معرفت ،یک چشم خود را از دست داد.اودین خدایی فریبکار ،بدبین و پیچیده است و تور خدایی ساده اندیش و جنگجو.در استوره ایرانی ،خدا نمی تواند بد باشد ولی خدایان اسکاندیناوی به زشتیها الوده اند.حتا یکی از خدایان انها -لوکی ،خدا-شیطان است
باي باي

۵:۵۹ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<<< برگرد به صفحه‌ی اصلی