مقدمهی صادق هدایت بر کتاب «کارخانهی مطلق سازی» نوشتهی«کارل چاپک»
به ترجمهی حسن قائمیان در دههی بیست
«کارل چاپک» یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر«چک اسلواکی» به شمار میرود که شهرت جهانی به هم رسانیده و آثارش به بیشتر زبانها ترجمه شده است. «چاپک» در نویسندگی استعداد شگرفی نشان داده و آثار گوناگونی از قبیل داستان،افسانه،رمان،نمایشنامه و غیره از خود باقی گذاشته است که همهی آنها به اندازهای تازگی و گیرندگی دارد که نمیتوان این نویسنده را به آسانی در سلک یکی از دبستانهای معمولی ادبی جای داد.
«چاپک» پیرو فلسفهی «پراگماتیسم» میباشد که آمیخته با فروتنی و سادگی و بیشتر متمایل به بشر دوستی و خوش بینی نسبی است. این نویسنده به حقایق سادهای که به سود زندگی باشد و هم دردی با تودههای گمنام میپردازد و از بلندپروازی و کشف حقیقت مطلق و هدفهای غولآسا گریزان است، به همین مناسبت آن چه پرمدعا و به منظور استفادهجویی و عوام فریبی است در نوشتههایش بیرحمانه مورد طعن و طنز قرار میگیرد.
«چاپک» ابتدا با برادر بزرگ خود«ژوزف» در نویسندگی همکاری میکرد و طرفدار سبک «کلاسیک» بود، ناگهان رابطهی خود را با اسلوب پیشین ترک گفته، سبک ساده و شیوایی را در پیش میگیرد: یعنی زبان گفتگوی «چک» را با زبان ادبی میآمیزد. ولیکن با وجود سادگی ظاهری، سبک بسیار دقیق و کارکشتهای را دنبال میکند؛ زیرا به خوبی میداند چه لغات و اصطلاحاتی را در زبان پهلوانان خود بگذارد که در خور پیشه و مقام و روحیهی آنها باشد .
یکی از شاهکارهای «چاپک» که او را به دنیا شناساند، درام تخیلی «آر.یو.آر» است که حملهی آمریکاییمآبی خشک و انتقادی از کسانی است که ایمان به ترقی علوم و ماشین دارند. موضوع نمایشنامه در زمانهای آینده میگذرد که کارخانهی«روبوت» برپا شده است. - این لغت ساختگی در تمام زبانها به معنی«آدم – ماشین» و یا «آدمک خودکار» مصطلح شده ـ آدمکهای نامبرده فقط فاقد احساسات و خاصیت تولید مثل هستند، وگرنه زنده و باهوشند و همهی خواص آدمی را دارا میباشند. برای رهایی بشر از شکنجهی کار! مقدار زیادی از آنها ساخته شده و به معرض فروش گذارده میشود تا بشر بتواند از قید احتیاجات مادی رسته، به عالم معنوی و تربیت اخلاقی خود بپردازد.
لیکن نتیجه معکوس میشود: زیرا همین که رنج کار برداشته شد، مردم همه به«عیش و نوش» میپردازند و زنها بارور نمیشوند. زن رئیس کارخانه دستور ساخت آدمکها را میسوزاند تا نسلشان منقرض شود. آدمکها که به « دوام موقت» خود پی میبرند، شوریده، و بجز معمار پیری که با آنها همکاری میکند، همهی مردم را بیرحمانه میکشند و بالاخره به کشف راز تولید مثل موفق میشوند و معمار پیر شاهد عشق بازی آنها میشود. از این قرار آدمکهای خودکار بی احساسات، جانشین بشر احساساتی میگردند.
رمان«کارخانهی مطلق سازی» نیز در ردیف آثار خیالی «چاپک» قرار میگیرد و تمام مشخصات او را، از خیالبافی افسار گسیختهی علمی و جدی و هزل بهم آمیخته گرفته،تا اندک بینی، افکار شاعرانه،گوشه و کنایهی تلخ و مهر و دلبستگی نویسنده را برای مردم معمولی به خوبی آشکار میسازد. موضوع و دلبستگی نویسنده را برای مردم معمولی به خوبی آشکار میسازد. موضوع انتخاب شده، بکر و با شیوهی بسیار تازه و گیرندهای پرورانیده شده است.
«چاپک» فرض میکند مهندسی به اختراع دستگاهی کامیاب میشود که ماده را کاملا تجزیه میکند و به مصرف میرساند و به این وسیله نیروی محرکهی فناناپذیر و بسیار ارزانی به دست میآورد. اما در اثر تجزیهی ماده، مطلق آزاد میشود .– یعنی قسمتی از پرتو الوهیت که به موجب عقیدهی پیروان فلسفهی «وحدت وجود» در ماده زندانی بود، رها میگردد. – از این رو دستگاه نامبرده، خدای بی غل و غش را داخل در امور دنیوی مینماید. سپس نویسنده تفریح میکند که نتایج فاجعهانگیز این سوخت تمام نشدنی و مفت را در دنیای اقتصادی و اخلاقی و انسانی شرح بدهد. در نتیجهی افزایش محصولات، ورشکستگی،قحطی، ناخوشیهای واگیردار مذهبی و عرفانی و شورش پدید میآید و بالاخره منجر به بزرگترین جنگها میگردد. برخی از این پیش آمدها که چاپک در بیست سال پیش تصور کرده بود، با وقایع بعد از جنگ اخیر{مراد جنگ جهانی دوم} کاملا جور درمیآید.
«چاپک» برای این که فرض خیالی خود را به کرسی بنشاند و آن را بقبولاند، تاثیر اقتصادی و روحانی این پیش آمد را در جرگههای گوناگون میکشاند و از دریچهی چشم اشخاص مختلف مینگرد. هم چنین توضیحات تاریخی و مذهبی و سیاسی و جغرافیایی فراوان میدهد که مربوط به مسایل جهانی میشود. از این لحاظ با اصطلاحات و لغت فنی و علمی و فلسفی رو به رو میشویم که در زبان فارسی اغلب آنها سابقهی ذهنی ندارد و به همین علت کار ترجمه را دشوار میکند. از لحاظ جغرافیایی در نسخهی اصلی مبدا این پیش آمد در شهر «پراگ» پایتخت «چک اسلواکی» است و چون اسمهای خاص که ذکر میشود،عموما به گوش خوانندهی ایرانی نامانوس است، لذه در این کتاب مترجم سبک فرانسوی را پذیرفته که مبدا این پیش آمد را در«پاریس» قرار داده است. نیز ناگفته نماند که آقای «حسن قائمیان» با دقت و ممارست کاملی که به سرحد وسواس میرسد، کوشیدهاند تا معنی کامل هر لغت و جمله را بعد از مقابله با ترجمهی فرانسه و انگلیسی، به کالبد زبان فارسی در بیاورند، به طوری که میتوان گفت این کتاب نمونهای از ترجمهی دقیق و صحیح آثار نویسندگان اروپایی است و در نتیجه آقای «قائمیان» خدمت شایانی به ادبیات و زبان فارسی انجام دادهاند./
(با تشکر از بچههای مهرگان / شهروند )
3 پيام:
ممنون از اطلاعاتی که دادین...وسوسه شدم این کتاب کارخانه مطلق سازی را بخونم!! جالبه که بیشتر مواقع نویسنده های چک برام اعجاب آور بودند از نظر طرز برخوردشون با یک موضوع و سبک نوستنشون... نمیدونم شاید به دلیل میراث تاریخی خاصی که دارند این تفاوت را میشه در نوشته هاشون به وضوح حس کرد....
بعد از مدتها به يك وبلاگ شسته رفته برخوردم. نامها در اين جور جاهاي مجازي شايد روا نباشد كه دخيل باشند در تكميل ذهنيت من بيننده-خواننده. و براي همين، به دور از تعارفات معمول اينترنتي برايتان آرزوي موفقيت مي كنم.
good
100saltanhaee.blogfa.com
ارسال یک نظر
<<< برگرد به صفحهی اصلی