شنبه، بهمن ۲۲

معرفی مجموعه فیلم "کیش"

مجموعه‌ی"کیش" از سه فیلم کوتاه تشکیل شده که در سال 1377 در جزیره‌ی کیش فیلمبرداری شده است. کارگردانان این سه فیلم به ترتیب ناصر تقوایی،‌ ابوالفضل جلیلی و محسن مخملباف هستند.

کشتی یونانی
نوشته،‌ طراحی،‌ کارگردانی: ناصر تقوایی
بازیگران:عاطفه رضوی، حسین پناهی
مدیر فیلمبرداری: عظیم جوانروح
تدوین:‌عباس گنجوی
صدا: ‌بهروز معاونیان


شنبه(حسین پناهی) ‌و زنش (عاطفه رضوی)‌ کنار ساحل کیش نزدیک به کشتی کهنه‌ی از کار افتادهای در کپری زندگی می‌کنند. دریا کارتون‌های خالی زیادی را به ساحل آورده و شنبه و دوستش جمعه آنها را از آب می‌گیرند و خشک می‌کنند. کارتون‌ها همگی آرم‌های تجاری دارند مانند آیوا، ‌وینستون، ‌کداک و ... شنبه بوسیله‌ی این کارتون‌ها خانه‌اش را تعمیر می‌کند. زن او دچار بیماری فوبیاست (‌ترس توهمی)‌. او از کارتون‌هایی که دریا آورده می‌ترسید. خشکش می‌زند و نمی‌تواند تکان بخورد. شنبه و دوستش جمعه او را در سبدی می‌گذارند و پیش ابوایوب شیخ منطقه می‌برند. در آنجا مراسم ذکر و اوراد خوانی شروع می‌کنند و شیخ دلیل بیماری زن را کارتون‌های رسیده از در یا می‌داند. شنبه تمام کارتون‌ها را به دریا می‌اندازد. زن خوشحال است و کنار ساحل به دور انداختن کارتون‌ها نگاه می‌کند. اما خوشحالی‌اش زیاد نمی‌پاید چون صدای اعصاب خورد کن بهم خوردن قوطی‌های فلزی نوشابه را می‌شنود که دریا آنها را به ساحل آورده. او می‌ترسید و دوباره چشمانش را می‌بندد.

اگر زیاد به بیراهه نرفته باشم ناصر تقوایی در اینجا خواسته فرهنگ مصرفی را به چالش بکشد. کارتونهای خالی وسایل مصرفی لازم و غیر لازم و همچنین قوطی‌های خالی نوشابه، ‌تماشاچی را یاد آنچه جورج ریتزر آن را فرهنگ مک دونالدیزه می‌خواند می‌افتد. زن شنبه از هر دوی اینها می‌ترسد. او با شاخک‌های حسی‌اش خطر را درک کرده و از آن فرار می‌کند. اما با دفع یکی دیگری(قوطی‌های خالی)‌ جای آن را می‌گیرد. شاید این اشاره به جهانی شدن باشد. جهانی شدنی که از منظر مارکسیست‌ها همان جهانی شدن سرمایه است. کشتی یونانی (توجه شود که یونان خود یک کشور غربی است) تقابل فرهنگ سنتی و بومی است با فرهنگ مصرفی وارد شده از غرب. فرهنگی که عده‌ای مانند شنبه به پیشوازش می‌روند و عده‌ای مانند زن شنبه از آن می‌هراسند.

سفارش
نوشته، ‌کارگردانی، ‌تدوین: ابوالفضل جلیلی
بازیگر:‌ حافظ پاکدل
مدیر فیلمبرداری: مسعود کرانی
صدا بردار: احمد صالحی


فیلم داستان پسری است اهل مریوان(کرد اورامی)‌ که به خاطر تهیه پول دانشگاه آزادش مجبور به کار کردن در کیش است. حافظ پاکدل باید کنار ساحل در آلونکش همیشه تنها باشد. کار او پرکردن ماشین‌های تانکر آب است. فیلم داستان پشتکار این پسر در تنهایی خودش است. حافظ ماهی صید می‌کند و به مسافران میان راه می‌فروشد. او همچنین با جمع کردن صدف‌های تزئینی منبع درآمد دیگری برای خود می سازد. او حتی به آلونکش برق می‌کشد. این جوان فعال با پول فروش ماهی و صدف انگشتری برای خواهرش می‌خرد تا سر سفره‌ی عقد پیش خانواده‌ی داماد کم نیاورد. حافظ خود نمی‌تواند به ولایت برگردد. او باید شغلش را حفظ کند.
فیلم چیزی بیشتر از این برای گفتن ندارد. چیزی که مخاطبان غیر کرد این فیلم باید توجه کنند اورامی بودن این پسر کرد است. اورامی‌ها در میان کردها به پشتکار زیاد و قناعت فوق‌العاده مشهور هستند. در اینجا هم پسر اورامی دقیقا همین اوصاف را به ارث برده است.

در
نوشته،‌ کارگردانی: محسن مخملباف
بازیگران:‌ محمد عبدالله نبهان، نوریه ماهیگیران
مدیر فیلمبرداری: محمد احمدی
صدا بردار:‌ نظام الدین کیایی
تدوین:‌ میثم مخملباف


پیر مرد دری قدیمی و چوبی را بر پشت گرفته و در بیابان‌های کیش همراه با دختر و بزش راه می‌رود. پیر مرد عرب است و به سختی فارسی صحبت می‌کند که این خود بر جذابیت فیلم افزوده است. هر کس که کاری به این خانواده‌ی ناقص داشته باشد باید در بزند و بعد باز کردن در است که دیالوگ‌ها شروع می‌شود. پیرمرد در بیابان به مقصدی که برای تماشاچی نامعلوم است ره می‌سپرد و دختر که مرد ناشناسی عاشقش شده همراه با بزشان به دنبالش روان‌اند. پیر مرد به ساحل می‌رسد. گویا با خریداری قرار داشته بر سر فروختن در. مرد در را نمی‌خرد و پیرمرد همراه با در به دریا می‌زند.
تماشاچی اوایل فیلم وقتی مقصد پیرمرد را نمی‌داند معانی وسیع‌تر و انتزاعی‌تری را در ذهن خود می‌سازد اما وقتی می‌فهمد پیرمرد تمام هستیش را باخته و می‌رود تا در را هم بفروشد از آن دنیای معنایی که ساخته بود فرو می‌افتد ـ و کاش هر گز نمی‌دانست که در برای فروش است که حمل می‌شود. پسر خانواده دو سال است که خانه را ترک کرده و با پدر قهر است. پدر ناراحت از پسر تا جایی که وقتی نامه‌ی پسر می‌رسد آن را از پست چی تحویل نمی‌گیرد. در همچنان می‌رود و پستچی هم به دنبال آن برای تحویل نامه‌ها.. در خانه اساس خانه است و شناسنامه‌ی در پلاک آن.
لوکیشن های فیلم بسیار زیبا هستند . تصور دری در بابان و یا بر کنار ساحل چشم نواز است.

در این جا قصد نقد فیلم نبود و من هم نقد نکردم تنها معرفی مختصری بود از این فیلم ؛ فیلم کیش با سه داستان!

7 پيام:

 

Anonymous ناشناس نوشته:

امیر نازنینم . محبت کردی و تشریف آوردی . مطلب رو کمی خوندم . بخصوص کشتی یونانی رو . یه هفته پیش اونجا بودم و خاطرات فیلمش و کادرهای استاد تقوایی رو به چشم دیدم . چنتا عکس هم گرفتم . حوصله گذاشتن در بلاگ نبود . شاید در فرصتی برات ایمیل کردم . امید وارم بپسندی .

در مورد اظهار نظرت دائمت در مورد تصاویر من فوق العاده احساس خوبی دارم و خیلی مهمه که دوستانی چون تو در مورد کارهام نظر بدن . امید که بتونم استفاده کامل ببرم از نظراتت . در مورد مناره بیشتر منظورم در پاهای لخت عزاداران بود . اگر چه با ازدحام زیاد مردم و گیر های سه پیچ شهربانی چی ها ! بهتر از این نتونستم به تصویر بکشم . بازم سپاسگذارم .

درود .

۹:۳۷ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس نوشته:

سلام ....باید ببینمشون !...ممنون از معرفی خوبت

۱۱:۳۹ قبل‌ازظهر  
Blogger صالح نوشته:

از این فیلم خاطره دارم. خیلی چیزها را که دیده ام یاد این فیلم افتاده ام

۷:۴۰ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس نوشته:

معرفی خوب بود.... ا÷یزود بیضایی هم جالبه ها

۱۲:۵۶ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس نوشته:

سلام!من بهت لینک دادم. اون بیماری فوبیا نیست. یه بیماری وابسته به فرهنگه به نام زار. الان این اسم توی طبقه بندی بین المللی بیماری های روانی هم اومده منم یه سمینار در موردش دادم. اتفاقا همین فیلمو پخش کردم و کتاب اهل هوای ساعدی و نوار باراد و...

۲:۴۳ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس نوشته:

سلام
دلم برا اینجا تنگ شده بود
صد سال تنهایی
منو یادت میاد؟

۱۱:۵۳ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس نوشته:

کجایی؟

۱:۳۱ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<<< برگرد به صفحه‌ی اصلی