معرفی هشت کتاب دربارهی صادق هدایت
صادق هدایت و هراس از مرگ:
دکتر محمد صنعتی از روانشناسان برجستهی ایران است که از مدتها پیش علاقهی خود را به ادبیّات در کتابهایشان نشان دادهاند. کتاب صادق هدایت و هراس از مرگ با عنوان فرعی ساختشکنی روانتحلیلگرانهی بوفِکور جزء بهترین کتابهایی است که تا کنون در مورد صادق هدایت و اثر جاودانهاش »بوفِکور» نوشته شده است.
صنعتی در این کتاب به زاویههای پنهان روح هدایت سرک میکشد و از آن بهرههایی میگیرد برای تفسیر آثارش. در واقع صنعتی از آثار هدایت برای شناخت هدایت و از شناخت هدایت در تفسیر آثارش سود میجوی .
"...آدمهای نوشتههای هدایت، خود او هستند؛ نه به خاطر آنکه همه مانند خود او یا خودکشی میکنند و یا کشته میشوند، بلکه در تمامی تار و پود شخصیت خود، روزنامهی شخصی به جا مانده از هدایتاند، همانگونه که خود هدایت در پیام کافکا اظهار میکند". (ص 12)
صنعتی در کتابش با اصطلاحها و روششناختی روانکاوانه به بررسی «بوفِکور» پرداخته است. عشق، از دستدادگی و هراس از مرگ، داغ، سایهی ابژه، آرزوی کشتن دو نیمهشدگی، عشق و مرگ، اساطیر، اضطراب آغازین، مردهآمیزی، خدا شدن، شوق جاودانگی و همزاد از مایههای کاری صنعتی است که به آنها پرداخته است.
[صنعتی، محمد؛ صادق هدایت و هراس از مرگ، تهران، نشر مرکز،1384، چاپ سوم.]
صادق هدایتِ داستاننویس:
کتابی است نوشتهی جعفر مدرسصادقی. خود این کتاب چیزی برای گفتن در مورد صادق هدایت ندارد چونکه در واقع کتابْ گزیدهایست از داستانهای کوتاه هدایت. امّا نکتهای که میتواند مفید باشد مقدمهی به نسبت طولانی آن است که کتاب را در خور توجه میکند.
مدرسصادقی با دیدی علمی و بدون حبّ و بغض به بررسی آثار هدایت پرداخته و آنها را از دیدی ادبی نگاه کرده است. او به نوعی دستهبندی در آثار هدایت دستزده که بر مبنای آن برخورد هدایت با داستاننویسی سهگونه بوده است. مدرسصادقی هر یک از آثار هدایت را در یکی از این سه برخورد جای میدهد:1- برخورد حرفهیی 2- برخورد شخصی 3- برخورد تفنّنی. به نظر او سگ ولگرد جزء نوشتههای حرفهیی صادق هدایت است.
[مدرسصادقی، جعفر؛ صادق هدایتِ داستاننویس، تهران، نشر مرکز، 1384، چاپ دوم.]
صادق هدایت:
این کتاب یکی از معدود کتابهایی است که توسط یک خارجی نوشته شده و بحثهای زیادی را در میان ایرانیان بر انگیخت. ونسان مونتی خاورشناس و علاقهمند به هدایت بود. او در این کتاب به زندگی و روحیهی هدایت پرداخته و عادتها، لذّتها و انزجارهای هدایت را بر روی کاغذ آورده. همچنین مونتی دربارهی زبان نوشتههای هدایت، قهرمانهای داستانهایش، و زمینههای کلی آثار او قلمفرسایی کرده است.
ونسان مونتی کتابش را به این نحو آغاز میکند:
"آنطور که در عکسها دیده میشود: قامت متوسط، اندام بسیار باریک، عینک، سیگار همیشگی لای انگشتان، حالت خونسرد، قیافهی تودار و ظاهر بی قید هیچ چیزی که توجّه را جلب کند در او نیست ـ مگر، شاید در نظر دوستان صمیمیاش که در او نوعی گیرندگی و زیبایی میدیدند". (ص 19)
حسن قاثمیان از دوستان نزدیک هدایت وظیفهی ترجمهی این کتاب را به عهده گرفته که با توضیحات حاشیهایش هر چه بیشتر به فهم کتاب کمک کرده است ـ در واقع کار را به جایی کشانده است که حاشیههای او از خود کتاب پُر بارتر است!
[مونتی، ونسان؛ صادق هدایت، حسن قائمیان، تهران، نشر اسطوره، 1382.]
آشنایی با صادق هدایت:
نوشتهی دوست صمیمی آخرین روزهای زندگی هدایت، مصطفی فرزانه. فرزانهی نوجوان در سالهای آخر زندگی هدایت با او آشنا میشود و این آشنایی تا روزهای آخر زندگی او همچنان پا بر جا مانده بود. فرزانه از معدود شاگردان هدایت است که نه تنها در مکتب نوشتاری او ماند بلکه روحیه، شخصیّت و از آن مهمتر بینش هدایت را به ارث برده است. م.ف.فرزانه کتابش را به دو بخش تقسیم کرده: نخست آنچه صادق هدایت به من گفت و بعد صادق هدایت چه میگفت. در بخش اوّل فرزانه با توجه به حافظهی شگرف خود و علاقهای که توانسته بود این چند سال این خاطرهها را در خود نگه دارد به باز خوانی خاطراتاش پرداخته است. در حین بازگویی این خاطرات مشترک بین او و هدایت نکتههای بسیار مهمی از زندگی، روحیه، بینش و دید هدایت نسبت به زندگی کشف میشود. فرزانهی تیزبین با طرح سؤالاتی دقیق از هدایت در واقع زندگی او را رو کرده است. او دانسته یا نادانسته هدایت را مجبور کرده است که نظر خود را در مورد ادبیّات، کتابهایش، ایدئولوژیاش، رابطهاش با قدرتمندان، با زنان و...بازگو کند. مثلاً هدایت در برابر این اتهام که نوشتههای او متأثر از آثار خارجی است به فرزانه گفته بود که:
مضحک این است که اغلب مرا به این و آن میبندند...بیجا...موپاسان، ادگار پو، چخوف،.. درست است. اوّلها و بعضِ وقتها حتا بدون اینکه خودم متوجّه شده باشم به نسبتِ موضوع یک چیزایی از اینهاست...ولی اصل مطلب جای دیگر است...اصلِ مطلب توی نگاه است...توی گوش است. همان مطلب را، همان چیز را، همان داستان را میشود به صورتهای مختلف نقل کرد...و شاید کسی که بیشتر از همه به من تأثیر کرد گوبینو باشد(Gomte de Gobineo) یا حتا پییر لوتی...تو نوولها و قصّههای شرقیشان...به خصوص گوبینو. (ص 82)
به نظر بسیاری از بزرگان جرگهی ادبیّات، این کتاب به همراه کتاب دکتر صنعتی بهترین کتابهایی است که در مورد هدایت نوشته شدهاند.
[فرزانه، مصطفی؛ آشنایی با صادق هدایت، تهران، نشر مرکز، 1383، چاپ پنجم.]
نیمهی پنهان:
عنوان فرعی این کتاب سرگذشت صادق هدایت است که توسط جهانگیر هدایت نوشته است. جهانگیر هدایت در این کتاب زندگی اداری هدایت را با توجه به اسنادی که در خانوادهی هدایتها مانده شرح میدهد. در این کتاب اصل اسناد به جا مانده از هدایت چاپ شده و نویسنده توضیحات تکمیلی خود را در آن خصوص بیان کرده. در قسمت دوم کتاب جهانگیر هدایت به اسناد بعد از انقلاب 1357 که مربوط به چاپ آثار صادق هدایت است پرداخته. قسمت دوم کتاب زیاد قابل اعتماد نیست و بیشتر تسویهحسابهای نویسنده با ناشرین آثار صادق هدایت است.
[هدایت، جهانگیر؛ نیمهی پنهان سرگذشت صادق هدایت، تهران، نشر ورجاوند، 1382.]
نقد و تفسیر آثار صادق هدایت:
کتابی است پژوهشی از سری کتابهای ادبیات داستانی معاصر ایران که توسط محمدرضا قربانی به نگارش درآمده است. روش قربانی در این کتاب قابل توجه است . او دو برش از آثار هدایت انجام داده است: یکی برش افقی و دیگری برش عمودی . در برش افقی موضع های کلی را مد نظر قرار داده و با توجه به آن به نقد آثار هدایت پرداخته است و در برش عمودی ،هر کدام از مجموعه داستان ها را به صورت مختصر مورد نقد قرار داده است. در این کتاب همچنین به طبیعت و حمایت از حیوانات در آثار هدایت نیز پرداخته شده است.
قربانی معتقد است:
"شاید هدایت یکی از استثناییترین نویسندگان کشورمان باشد که آثارش از زوایای گوناگون و در ابعادی متنوع قابل تعمق و بررسی است. این ابعاد اگر چه هر کدام ـ همچون شخصیت درونی هدایت ـ دارای پیچیدگیها و تودرتوهای عجیبی است، امّا منطقی که بر این پیچیدگیها حاکم است ـ اگر دقّت و نظر کافی داشته باشیم ـ ما را از پیچاپیچ تمامی این تودرتوها عبور خواهد داد و سر انجام ـ اگر چه نه به آسانی ـ این کلاف هزار پیچ را برایمان خواهد گشود". (ص 13)
[قربانی، محمدرضا؛ نقد و تفسیر آثار صادق هدایت، تهران، نشر ژرف، 1372.]
صادق هدایت در گذر زمان:
کتاب تألیف موسیالرضا طایفی اردبیلی است. چیزی که این کتاب را از کتابهای هم ردیف خود متمایز میکند، پرداختن نویسنده به تاریخ و اوضاع اجتماعی دوران هدایت است. طایفی اردبیلی با اختصاص دادن فصل ششم کتاب به «اندیشهی صادق هدایت و تأثیرپذیری آن از تاریخ و بینش عرفانی و مذهبی» و فصل هشتم به «بررسی اوضاع اجتماعی ایران در دوران صادق هدایت» این تمایز را به دست آورده است. او مینویسد:
"آثار صادق هدایت در بارهی جامعه بود و همین امر سبب شد تا خوانندگان فراوانی را جذب آثار خود کند. آشنایی افراد با آثار صادق هدایت، در ذهنیّت آنها تأثیر گذاشت، و سبب شد تا این نوشتهها در بین مردم برای خود جا باز کند. پذیرش آثار هدایت باعث شد تا در ذهنیّت خوانندگان او تأثیر بگذارد و همین امر بر تأثیر آثار صادق هدایت در جامعه افزود. این نویسنده در جامعه به آثار خود شکل داده بود و نیز با آثار خود بر جامعه تأثیر نهاد." (ص 160)
متأسفانه طایفی اردبیلی در قسمت تحلیل داستانهای صادق هدایت یعنی بخش دوّم بهبیراهههایی رفته که از نظر هر اهل مطالعهای پنهان نمیماند. تحلیلهایی که از داستانها میدهد بسیار خام و حتا بچهگانه است. این فصل و فصل بعد از آن تا حدود زیادی از ارزش کتاب کاستهاند.
[طایفی اردبیلی، موسیالرضا؛ صادق هدایت در گذر زمان، تهران، انتشارات ایمان، 1372.]
صادق هدایت در تار عنکبوت:
کتابی است در تکمیل آشنایی با صادق هدایت. فرزانه در این کتاب نیز باز به ترجمهی خاطرات خود با هدایت میپردازد. کتاب ماجرای یک وسوسهی دیرپاست. وسوسهی تعریف، تحدید و تشخیص جایگاه حضور هدایت در زندگی فرزانه. نویسندهی آشنایی با صادق هدایت در این کتاب نیز کوشیده است بر پایهی مشاهدهها و خاطرههای شخصی و مستقیم از ایّام طولانی حشر و نشر خویش با هدایت، تصویری بیشتر منطبق با واقع از این نویسندهی بزرگ ایرانی ترسیم کند و هالهی شایعهها و تصوّرات را از زندگی و روحیّات او بزداید. فرزانه در این کتاب، از آنجا که زندگی خویش را سخت با زندگی و شخصیّت و تأثرات هدایت آمیخته میبیند، خاطرههای خویش از این دو زندگی را کنار و موازی یکدیگر دنبال میکند و تصویری در آن زیست و نوشت پیشِ چشم خواننده قرار میدهد.
[فرزانه، مصطفی؛ صادق هدایت در تار عنکبوت، تهران، نشر مرکز، 1384.]
دکتر محمد صنعتی از روانشناسان برجستهی ایران است که از مدتها پیش علاقهی خود را به ادبیّات در کتابهایشان نشان دادهاند. کتاب صادق هدایت و هراس از مرگ با عنوان فرعی ساختشکنی روانتحلیلگرانهی بوفِکور جزء بهترین کتابهایی است که تا کنون در مورد صادق هدایت و اثر جاودانهاش »بوفِکور» نوشته شده است.
صنعتی در این کتاب به زاویههای پنهان روح هدایت سرک میکشد و از آن بهرههایی میگیرد برای تفسیر آثارش. در واقع صنعتی از آثار هدایت برای شناخت هدایت و از شناخت هدایت در تفسیر آثارش سود میجوی .
"...آدمهای نوشتههای هدایت، خود او هستند؛ نه به خاطر آنکه همه مانند خود او یا خودکشی میکنند و یا کشته میشوند، بلکه در تمامی تار و پود شخصیت خود، روزنامهی شخصی به جا مانده از هدایتاند، همانگونه که خود هدایت در پیام کافکا اظهار میکند". (ص 12)
صنعتی در کتابش با اصطلاحها و روششناختی روانکاوانه به بررسی «بوفِکور» پرداخته است. عشق، از دستدادگی و هراس از مرگ، داغ، سایهی ابژه، آرزوی کشتن دو نیمهشدگی، عشق و مرگ، اساطیر، اضطراب آغازین، مردهآمیزی، خدا شدن، شوق جاودانگی و همزاد از مایههای کاری صنعتی است که به آنها پرداخته است.
[صنعتی، محمد؛ صادق هدایت و هراس از مرگ، تهران، نشر مرکز،1384، چاپ سوم.]
صادق هدایتِ داستاننویس:
کتابی است نوشتهی جعفر مدرسصادقی. خود این کتاب چیزی برای گفتن در مورد صادق هدایت ندارد چونکه در واقع کتابْ گزیدهایست از داستانهای کوتاه هدایت. امّا نکتهای که میتواند مفید باشد مقدمهی به نسبت طولانی آن است که کتاب را در خور توجه میکند.
مدرسصادقی با دیدی علمی و بدون حبّ و بغض به بررسی آثار هدایت پرداخته و آنها را از دیدی ادبی نگاه کرده است. او به نوعی دستهبندی در آثار هدایت دستزده که بر مبنای آن برخورد هدایت با داستاننویسی سهگونه بوده است. مدرسصادقی هر یک از آثار هدایت را در یکی از این سه برخورد جای میدهد:1- برخورد حرفهیی 2- برخورد شخصی 3- برخورد تفنّنی. به نظر او سگ ولگرد جزء نوشتههای حرفهیی صادق هدایت است.
[مدرسصادقی، جعفر؛ صادق هدایتِ داستاننویس، تهران، نشر مرکز، 1384، چاپ دوم.]
صادق هدایت:
این کتاب یکی از معدود کتابهایی است که توسط یک خارجی نوشته شده و بحثهای زیادی را در میان ایرانیان بر انگیخت. ونسان مونتی خاورشناس و علاقهمند به هدایت بود. او در این کتاب به زندگی و روحیهی هدایت پرداخته و عادتها، لذّتها و انزجارهای هدایت را بر روی کاغذ آورده. همچنین مونتی دربارهی زبان نوشتههای هدایت، قهرمانهای داستانهایش، و زمینههای کلی آثار او قلمفرسایی کرده است.
ونسان مونتی کتابش را به این نحو آغاز میکند:
"آنطور که در عکسها دیده میشود: قامت متوسط، اندام بسیار باریک، عینک، سیگار همیشگی لای انگشتان، حالت خونسرد، قیافهی تودار و ظاهر بی قید هیچ چیزی که توجّه را جلب کند در او نیست ـ مگر، شاید در نظر دوستان صمیمیاش که در او نوعی گیرندگی و زیبایی میدیدند". (ص 19)
حسن قاثمیان از دوستان نزدیک هدایت وظیفهی ترجمهی این کتاب را به عهده گرفته که با توضیحات حاشیهایش هر چه بیشتر به فهم کتاب کمک کرده است ـ در واقع کار را به جایی کشانده است که حاشیههای او از خود کتاب پُر بارتر است!
[مونتی، ونسان؛ صادق هدایت، حسن قائمیان، تهران، نشر اسطوره، 1382.]
آشنایی با صادق هدایت:
نوشتهی دوست صمیمی آخرین روزهای زندگی هدایت، مصطفی فرزانه. فرزانهی نوجوان در سالهای آخر زندگی هدایت با او آشنا میشود و این آشنایی تا روزهای آخر زندگی او همچنان پا بر جا مانده بود. فرزانه از معدود شاگردان هدایت است که نه تنها در مکتب نوشتاری او ماند بلکه روحیه، شخصیّت و از آن مهمتر بینش هدایت را به ارث برده است. م.ف.فرزانه کتابش را به دو بخش تقسیم کرده: نخست آنچه صادق هدایت به من گفت و بعد صادق هدایت چه میگفت. در بخش اوّل فرزانه با توجه به حافظهی شگرف خود و علاقهای که توانسته بود این چند سال این خاطرهها را در خود نگه دارد به باز خوانی خاطراتاش پرداخته است. در حین بازگویی این خاطرات مشترک بین او و هدایت نکتههای بسیار مهمی از زندگی، روحیه، بینش و دید هدایت نسبت به زندگی کشف میشود. فرزانهی تیزبین با طرح سؤالاتی دقیق از هدایت در واقع زندگی او را رو کرده است. او دانسته یا نادانسته هدایت را مجبور کرده است که نظر خود را در مورد ادبیّات، کتابهایش، ایدئولوژیاش، رابطهاش با قدرتمندان، با زنان و...بازگو کند. مثلاً هدایت در برابر این اتهام که نوشتههای او متأثر از آثار خارجی است به فرزانه گفته بود که:
مضحک این است که اغلب مرا به این و آن میبندند...بیجا...موپاسان، ادگار پو، چخوف،.. درست است. اوّلها و بعضِ وقتها حتا بدون اینکه خودم متوجّه شده باشم به نسبتِ موضوع یک چیزایی از اینهاست...ولی اصل مطلب جای دیگر است...اصلِ مطلب توی نگاه است...توی گوش است. همان مطلب را، همان چیز را، همان داستان را میشود به صورتهای مختلف نقل کرد...و شاید کسی که بیشتر از همه به من تأثیر کرد گوبینو باشد(Gomte de Gobineo) یا حتا پییر لوتی...تو نوولها و قصّههای شرقیشان...به خصوص گوبینو. (ص 82)
به نظر بسیاری از بزرگان جرگهی ادبیّات، این کتاب به همراه کتاب دکتر صنعتی بهترین کتابهایی است که در مورد هدایت نوشته شدهاند.
[فرزانه، مصطفی؛ آشنایی با صادق هدایت، تهران، نشر مرکز، 1383، چاپ پنجم.]
نیمهی پنهان:
عنوان فرعی این کتاب سرگذشت صادق هدایت است که توسط جهانگیر هدایت نوشته است. جهانگیر هدایت در این کتاب زندگی اداری هدایت را با توجه به اسنادی که در خانوادهی هدایتها مانده شرح میدهد. در این کتاب اصل اسناد به جا مانده از هدایت چاپ شده و نویسنده توضیحات تکمیلی خود را در آن خصوص بیان کرده. در قسمت دوم کتاب جهانگیر هدایت به اسناد بعد از انقلاب 1357 که مربوط به چاپ آثار صادق هدایت است پرداخته. قسمت دوم کتاب زیاد قابل اعتماد نیست و بیشتر تسویهحسابهای نویسنده با ناشرین آثار صادق هدایت است.
[هدایت، جهانگیر؛ نیمهی پنهان سرگذشت صادق هدایت، تهران، نشر ورجاوند، 1382.]
نقد و تفسیر آثار صادق هدایت:
کتابی است پژوهشی از سری کتابهای ادبیات داستانی معاصر ایران که توسط محمدرضا قربانی به نگارش درآمده است. روش قربانی در این کتاب قابل توجه است . او دو برش از آثار هدایت انجام داده است: یکی برش افقی و دیگری برش عمودی . در برش افقی موضع های کلی را مد نظر قرار داده و با توجه به آن به نقد آثار هدایت پرداخته است و در برش عمودی ،هر کدام از مجموعه داستان ها را به صورت مختصر مورد نقد قرار داده است. در این کتاب همچنین به طبیعت و حمایت از حیوانات در آثار هدایت نیز پرداخته شده است.
قربانی معتقد است:
"شاید هدایت یکی از استثناییترین نویسندگان کشورمان باشد که آثارش از زوایای گوناگون و در ابعادی متنوع قابل تعمق و بررسی است. این ابعاد اگر چه هر کدام ـ همچون شخصیت درونی هدایت ـ دارای پیچیدگیها و تودرتوهای عجیبی است، امّا منطقی که بر این پیچیدگیها حاکم است ـ اگر دقّت و نظر کافی داشته باشیم ـ ما را از پیچاپیچ تمامی این تودرتوها عبور خواهد داد و سر انجام ـ اگر چه نه به آسانی ـ این کلاف هزار پیچ را برایمان خواهد گشود". (ص 13)
[قربانی، محمدرضا؛ نقد و تفسیر آثار صادق هدایت، تهران، نشر ژرف، 1372.]
صادق هدایت در گذر زمان:
کتاب تألیف موسیالرضا طایفی اردبیلی است. چیزی که این کتاب را از کتابهای هم ردیف خود متمایز میکند، پرداختن نویسنده به تاریخ و اوضاع اجتماعی دوران هدایت است. طایفی اردبیلی با اختصاص دادن فصل ششم کتاب به «اندیشهی صادق هدایت و تأثیرپذیری آن از تاریخ و بینش عرفانی و مذهبی» و فصل هشتم به «بررسی اوضاع اجتماعی ایران در دوران صادق هدایت» این تمایز را به دست آورده است. او مینویسد:
"آثار صادق هدایت در بارهی جامعه بود و همین امر سبب شد تا خوانندگان فراوانی را جذب آثار خود کند. آشنایی افراد با آثار صادق هدایت، در ذهنیّت آنها تأثیر گذاشت، و سبب شد تا این نوشتهها در بین مردم برای خود جا باز کند. پذیرش آثار هدایت باعث شد تا در ذهنیّت خوانندگان او تأثیر بگذارد و همین امر بر تأثیر آثار صادق هدایت در جامعه افزود. این نویسنده در جامعه به آثار خود شکل داده بود و نیز با آثار خود بر جامعه تأثیر نهاد." (ص 160)
متأسفانه طایفی اردبیلی در قسمت تحلیل داستانهای صادق هدایت یعنی بخش دوّم بهبیراهههایی رفته که از نظر هر اهل مطالعهای پنهان نمیماند. تحلیلهایی که از داستانها میدهد بسیار خام و حتا بچهگانه است. این فصل و فصل بعد از آن تا حدود زیادی از ارزش کتاب کاستهاند.
[طایفی اردبیلی، موسیالرضا؛ صادق هدایت در گذر زمان، تهران، انتشارات ایمان، 1372.]
صادق هدایت در تار عنکبوت:
کتابی است در تکمیل آشنایی با صادق هدایت. فرزانه در این کتاب نیز باز به ترجمهی خاطرات خود با هدایت میپردازد. کتاب ماجرای یک وسوسهی دیرپاست. وسوسهی تعریف، تحدید و تشخیص جایگاه حضور هدایت در زندگی فرزانه. نویسندهی آشنایی با صادق هدایت در این کتاب نیز کوشیده است بر پایهی مشاهدهها و خاطرههای شخصی و مستقیم از ایّام طولانی حشر و نشر خویش با هدایت، تصویری بیشتر منطبق با واقع از این نویسندهی بزرگ ایرانی ترسیم کند و هالهی شایعهها و تصوّرات را از زندگی و روحیّات او بزداید. فرزانه در این کتاب، از آنجا که زندگی خویش را سخت با زندگی و شخصیّت و تأثرات هدایت آمیخته میبیند، خاطرههای خویش از این دو زندگی را کنار و موازی یکدیگر دنبال میکند و تصویری در آن زیست و نوشت پیشِ چشم خواننده قرار میدهد.
[فرزانه، مصطفی؛ صادق هدایت در تار عنکبوت، تهران، نشر مرکز، 1384.]
1 پيام:
ممنون از کتاب هایی حه معرفی کردی فقظ اگه میشه لیست کتابهای برتر صادق هدایتم بنویس
ارسال یک نظر
<<< برگرد به صفحهی اصلی