نه در ذمّ همجنس بازان
دیدگاههای مختلفی دربارهی همجنس بازی در بین اندیشمندان ایرانی وجود دارد که به علّت حساس بودن موضوع معمولاً سخنی از آن در رسانههای گروهی نمیرود. موضع علمای رسمی روشن است. آنها طبق آیات و تعلیمات اسلامی این کار را حرام میدانند. کراهت همجنس بازی نزد ایشان تا آنجاست که معتقدند در روایات آمده باید دیوار بر سر فردی که مرتکب لواط شده، خراب کرد. اما روشنفکران مذهبی موضع نامعلوم و مبهمی پیش گرفتهاند. اینان با توجه به ریشههای مذهبیشان همان اعتقاد علمای رسمی را دارند منتها با توجه به دید امروزی و با احتساب دیدگاههای جدید در مورد همجنس بازی نتوانستهاند دیدگاهی یکپارچه و روشن ارائه کنند. اندیشمندان غیرمذهبی نیز خود به چند دسته تقسیم میشوند. عدهای که همجنس بازی را به خاطر غیراخلاقی بودن آن و تبعات اجتماعی و بهداشتیاش مردود و مطرود میدانند و عدهای که آن را دربست پذیرفته و قبول دارند.
در اینجا قصدم تجزیه و تحلیل نظرات دیگران نیست، تنها میخواستم آنچه را خود از این مطلب برداشت کردهام و پرسشهایی که برایم مانده را مطرح کنم.
خارج از هرگونه فلسفهبافی و توجیه کردن مطلب، میتوان همجنس بازی را با دیدی کارکردی نگاه کرد. این واقعیتی است که ما در جامعهای مریض زندگی میکنیم. شاید اگر جامعه، جامعهای سالم بود مقولهی همجنس بازی اصلاً مطرح نمیشد. اما میدانیم که در این جامعه عوامل زیادی در شکلگیری شخصیت دخالت دارند ـ چه مثبت و چه منفی ـ. حوادث، رویدادها و پیشامدهای زیادی دست به دست هم دادهاند تا بعضی از افراد علاقهای به سکس با جنس مقابل خود نداشته باشند. این افراد شدیداً از جنس مخالف میترسند و در مردان کسانی را مشاهده کردهاند که اندام تناسلی زنان برایشان چیزی واقعاً دهشتناک است. باز تکرار میکنم کاری به عوامل ایجاد کنندهی این حالات ندارم هر چند آن را نتیجهی بیماری جامعه میدانم. برای این افراد واقعاً راه چاره چیست؟! امیدوارم که جواب رجوع به پزشک نباشد چون رد آن بسیار آسان است. این افراد حق زندگی دارند و قسمتی از زندگی لذت بردن از حس جنسی است. اگر جامعه این راه را برای استفاده از این حس بر همجنس بازان ببندد در واقع مرتکب ظلمی در حق آنها شده است، مگر زمانی که راه بهتری برای ارضای آن پیدا کند. از طرفی وقتی در جامعه امری به صورت قرارداد بین دو طرف باشد و در آن هیچ فریب و اجباری وجود نداشته باشد، به فرض ضرر داشتن آن، آن ضرر به خود آن افراد بر میگردد و به جامعه آسیبی نمیرساند.
بهر حال رفتار مسئولان رسمی جامعه و خود مردم در قبال این افراد بسیار ناخوشایند و توهینآمیز است. اکثر مردم با خودخواهی و بیاطلاعی از عوامل ایجاد چنین تیپی دست به طرد و ذم این افراد میزنند و مسئولان امور نیز آن را جزء جرایم کیفری به حساب میآوردند.
هم جنس بازی علّت نیست و بلکه معلول عوامل زیادی است و حالا که ما در برطرف کردن آن عوامل ناکام هستیم حداقل شیوهی بر خورد با این معلول را بدانیم طوری که نه افراد سرکوب شوند و نه جامعه صدمه ببیند.
توضیح: منظور از همجنس باز کسی است که صرفاً با جنس خود آمیزش جنسی دارد نه اینکه فرد منحرفی که به خاطر لذات منحرف شدهی خود با هر دو جنس مقاربت میکند.
در اینجا قصدم تجزیه و تحلیل نظرات دیگران نیست، تنها میخواستم آنچه را خود از این مطلب برداشت کردهام و پرسشهایی که برایم مانده را مطرح کنم.
خارج از هرگونه فلسفهبافی و توجیه کردن مطلب، میتوان همجنس بازی را با دیدی کارکردی نگاه کرد. این واقعیتی است که ما در جامعهای مریض زندگی میکنیم. شاید اگر جامعه، جامعهای سالم بود مقولهی همجنس بازی اصلاً مطرح نمیشد. اما میدانیم که در این جامعه عوامل زیادی در شکلگیری شخصیت دخالت دارند ـ چه مثبت و چه منفی ـ. حوادث، رویدادها و پیشامدهای زیادی دست به دست هم دادهاند تا بعضی از افراد علاقهای به سکس با جنس مقابل خود نداشته باشند. این افراد شدیداً از جنس مخالف میترسند و در مردان کسانی را مشاهده کردهاند که اندام تناسلی زنان برایشان چیزی واقعاً دهشتناک است. باز تکرار میکنم کاری به عوامل ایجاد کنندهی این حالات ندارم هر چند آن را نتیجهی بیماری جامعه میدانم. برای این افراد واقعاً راه چاره چیست؟! امیدوارم که جواب رجوع به پزشک نباشد چون رد آن بسیار آسان است. این افراد حق زندگی دارند و قسمتی از زندگی لذت بردن از حس جنسی است. اگر جامعه این راه را برای استفاده از این حس بر همجنس بازان ببندد در واقع مرتکب ظلمی در حق آنها شده است، مگر زمانی که راه بهتری برای ارضای آن پیدا کند. از طرفی وقتی در جامعه امری به صورت قرارداد بین دو طرف باشد و در آن هیچ فریب و اجباری وجود نداشته باشد، به فرض ضرر داشتن آن، آن ضرر به خود آن افراد بر میگردد و به جامعه آسیبی نمیرساند.
بهر حال رفتار مسئولان رسمی جامعه و خود مردم در قبال این افراد بسیار ناخوشایند و توهینآمیز است. اکثر مردم با خودخواهی و بیاطلاعی از عوامل ایجاد چنین تیپی دست به طرد و ذم این افراد میزنند و مسئولان امور نیز آن را جزء جرایم کیفری به حساب میآوردند.
هم جنس بازی علّت نیست و بلکه معلول عوامل زیادی است و حالا که ما در برطرف کردن آن عوامل ناکام هستیم حداقل شیوهی بر خورد با این معلول را بدانیم طوری که نه افراد سرکوب شوند و نه جامعه صدمه ببیند.
توضیح: منظور از همجنس باز کسی است که صرفاً با جنس خود آمیزش جنسی دارد نه اینکه فرد منحرفی که به خاطر لذات منحرف شدهی خود با هر دو جنس مقاربت میکند.
13 پيام:
vojoode in afrad va bimarie anha ro monker nemisham vali midoonid ke bazi afrad az rooie ijade tanavo dar ravabete sexy be homosexual boodan roo miaran... hozoore o vojoode ingoone afrad baees miseh bimarie anhaiee ke vaghean az in mozoo ranj mibaran va chareie joz in kar nadaran, nadide gerefte beshe...
سلام. خيلی متشکرم از اينکه نظرت رو درباره مطلبم نوشتی. ياعلی
salam dooste azizam , man fekr mikonam moshkel az jaie digarie chon khodam ke mitoonam bazesh konam , vali man az documente comp oon axo barnadashtam! az 1 site . mesle baghie axaiee ke mizaram , anyway mamnoon az inke gofti...
سلام
بی تعارف
اون جمله ات: در جنگ حق و ناحق وجود ندارد...........
خیلی سبک و کشکی تشریف داره
آخه این از اوضح واضحاته در بطلان
بنظرم برای خودتم شده حذفش کن
با این جمله کاملا موافقم که همجنس بازی علت نیست. که معلول است. متاسفانه در جامعه ای زندگی می کنیم که ترجیح میدهد مسائل را نبیند و یا آنها را پاک کند تا برایشان راه حل بیندیشد.ندیدن و طرد کردن این افراد راحت تر است از اینکه آنها را به رسمیت بشناسیم و به مسائل و مشکلاتشان احترام بگذاریم و بدین طریق در حل و جلوگیری از گسترششان بکوشیم
جالب و صریح می نویسید. به زبان خودمانی رندان "کار درست" هستید. ممنون از شعر فوق العاده زیبایی که نوشتید. خوشحال می شوم باز
خواننده ای مثل شما داشته باشم
امیر نازنینم . اول لطف مکررت همیشه باعث دلگرمی است و دوم در مورد متن باید بگم که چیزی سرم نمیشه و چون خیلی تخصصی است سفارش میکنم واگذار کن به اهل فن که همان اهالی حوزه ها هستند و بس ! و سوم لواط با طین است و نی با تا ! .
درود
در زندگی فرن بیست و یکمی فکر نکنم بتونیم جامعه سالمی پیدا کرد
malul?
gheyre momken ast ke raf shavad.ein ra ravanshenasi miguyad.
ashenatar bash...
دوست عزیزم سلام:
راستش من چند کار یکهو آوار شده است روی سرم و به اصطلاح با یک دست چند هندوانه بلند کرده ام! این هندوانه ها را که به سلامت زمین گذاشتم، مزاحمتان خواهم شد با سرافرازی!
با آرزوی بخشش مجدد!
رامین مولایی
دوست عزیزم:
نخست اینکه اگر بناست فکری را تغییر دهیم و نگرهای را دگرگون کنیم باید ادبیات گفتاریمان نیز عوض شود. واژهگان هر یک بار معنایی خود را دارند. همجنسباز به لحاظ معنایی واژهی چندان زیبندهای نیست. بهتر از از همجنسگرا استفاده کنیم.
دیگر اینکه سالهاست ثابت شده است که همجنس گرایی نوعی گرایش جنسیست که فرد و در بسیاری مواقع جامعه هم روی برگزین کردن آن نقشی ندارند.
ba salam :
hamjens garayi yek padideye kamelan tabi-ist va hamishe hamrahe ensan boode ast.
Hal be khatere taboo boodane ghaziye dar barkhi az javame ya adyan,in mozoo hamishe poshte parde mande va hanooz ham aan ra yek taboo mikhanand!
amma be khatere baz shodane afkare mardom nesbat be 1000 sale pish va avaz shodane afkar ensanha nesbat be aan zaman , ba-ese aan shode ast ke bishtar dar morede in mozoo sohbat pish ayad ya bishtar matrah shavad ke ensanhayi manande man o shoma ba ehsasate mokhalefe ma dar in koreye khaki zendegi mikonand ke aanha ham haghe zendegi va khoshbakhti ra ham darand.
albate man dar morede "hamjens garayan" sokhan migooyam na "hamjens bazan" !
momken ast ke nazare shoma dar morede hamjensbazi kami dorost bashad amma dar morede hamjensgarayan ba nazare shoma movafegh nistam garche khode man hamjensgara nistam.
bayad anha ra manande baghiyeye afrade ejtema ghabool kard va hoghooghe anha ra baraye yek zendegi mamooli tazmin kard.
ziad sohbat kardam.
webloge besyar arzandeyi dara hastid.
movafagh bashid.
hi everybody
simply stopping by to say hi
ارسال یک نظر
<<< برگرد به صفحهی اصلی